نقدی بر تفسیر و مفسران 6

الف: تأمّلي در حديث «انا مدينة العلم»:

 پيامبر اكرم صلي‌الله عليه و آله و سلم مي‌فرمايد:
«من شهر علمم، و علي، دروازة آن شهر است. و به شهر وارد نشويد مگر از دروازة آن
1 ».
و نيز مي‌فرمايد: «دروغ مي‌گويد كسي كه گمان مي‌كند از راهي غير از دروازه، وارد شهر مي‌شود
2 ».
پيامبر اكرم صلي‌الله عليه و آله و سلم در اين حديث مشهور، كه زبانزد خاص و عام است، راه به‌دست آوردن علم را منحصر به اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام فرموده، و راه ديگري را جهت كسب دانش دين، براي امّت اسلام معرّفي نكرده است. در اين حديث اندكي درنگ كنيد. براي پرسشهاي زير، چه پاسخي مي‌يابيد؟
1 ـ شهر علم يعني چه، و چه تشبيهي است؟ آيا در اين تشبيه، گسترة علم آن حضرت مورد نظر بوده، و يا انحصاري بودن، و تعيين حدود آن؛ و يا هردو مورد، منظور نظر پيامبر اكرم صلي‌الله عليه و آله و سلم بوده است؟
2 ـ چه نوع علمي مورد نظر آن حضرت است؟ علم دين، علم پزشكي، و يا... ؟
3 ـ موضوع آن علم، موضوعي خاص است، يا علمي‌است دربر دارندة همة موضوعات؟
4 ـ گسترة اين علم در موضوع مربوطه، چه مقدار است؟محدود است يا نامحدود، همچون اقيانوسي بيكران، كه ساحلي جز خدا ندارد؟
5 ـ در صورتي كه بر اساس تصريح اين حديث، و تجربة همگاني، راه رسيدن به شهر علم، منحصر در اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام است، و هيچ راه ديگري جز او نيست:
الف: چه عاملي باعث مي‌شود كه خود را به اين در و آن در زده، و از پيش خود، مي‌گوييم و مي‌نويسيم، و اسمش را علم مي‌گذاريم؟
ب: چرا از راههايي غير از دروازة شهر علم، به تفسير قرآن كه جزئي از شهر علم پيامبر است پرداخته، و به عنوان علوم الهي، آن را در اختيار مردم قرار مي‌دهيم؟ چرا؟
گفتگو در همة اين ابعاد، نيازمند فرصتي ديگر است. ولي اين نكته بديهي است كه:
بر اساس ظاهر اين حديث، علمي كه پيامبر اكرم صلي‌الله عليه و آله و سلم از آن سخن مي‌گويد محدود به رشتة خاصّي نبوده، و در چارچوب ويژه‌اي نمي‌گنجد. و دليلي وجود ندارد كه اطلاق فرمايش پيامبر را از پيش خودمان مقيّد كنيم. علم يعني مطلق علم يا جنس علم. هر دانشي كه مي‌خواهد، باشد. و شهر علم، يعني گستره‌اي كه همة دانشها، بدون هيچ قيد و شرط و محدوديّتي، در آن گنجانده شده است
3 .
امّا فرض كنيد، علمي كه پيامبر صلي‌الله عليه و آله و سلم شهر آن، و علي عليه‌السلام هم دروازة آن شهر است، يك رشتة خاص باشد. شما كدام رشته را مناسب شأن پيامبر خدا صلي‌الله عليه و آله و سلم و علي مرتضي عليه‌السلام مي‌دانيد؟ بي‌گمان، مناسب‌ترين رشته، و قدر متيقّنِ اين دانش، همان علومي است كه مربوط به هدايت بشر است. يعني: علوم الهي و ديني و قرآني. چون نخستين و سزاوارترين جايگاه علمي پيامبر صلي‌الله عليه و آله و سلم ، همين علوم الهي و ديني و قرآني است. پس ناگزير، بايد قائل باشيم كه پيامبر اكرم صلي‌الله عليه و آله و سلم، حدّ اقل، شهر اين علم خاص است، و علي عليه‌السلام هم دروازة اين شهر.
فرمايش پيامبر صلي‌الله عليه و آله و سلم كه مي‌فرمايد: براي رسيدن به اين شهر، راهي جز دروازة آن نيست. و كساني كه ادعاي ورود به اين شهر، از غير دروازة آن مي‌كنند، دروغ مي‌گويند. بسيار جاي تأمّل دارد!
با درنگي كوتاه، در اين فرمايش، با قاطعيّت تمام، مي‌توان حدّ اقل به دو نكتة زير رسيد:
1 ـ كساني كه مي‌خواهند، براي رسيدن به دانش‌هاي الهي و ديني و قرآني، [كه قدر متيقّن شهر علم پيامبر صلي‌الله عليه و آله و سلم است] از راهي غير از دروازة ويژة آن وارد شوند، هرگز موفق نخواهند شد كه در آن شهر وارد شوند. و آنجايي كه آنان وارد آن شده‌اند توهّمي از شهر علم بوده، و سرابي است كه آن را آب انگاشته، و گندابي‌است كه آن را سرچشمة حيات مي‌پندارند.
2 ـ آنان كه ادعاي ورود به اين شهر، از غير راه اختصاصي آن را دارند، همگي دروغگو بوده، و پيروي از آنان، حاصلي جز گمراهي و حيرت نخواهد داشت.
بنا بر اين، در حديث شريف «اَنَا مدينةُ الْعِلمِ» تكليف تمام افرادي كه با آراء و نظرات شخصي خويش به ارائة علوم الهي و علوم مربوط به هدايت بشر از جمله علوم قرآن پرداخته‌اند، به وضوح روشن شده است. عالم باشند يا جاهل، عارف باشند يا فيلسوف، زاهد باشند يا فقيه، و يا... . زيرا بر اساس صراحتي كه در اين حديث و احاديث ديگر پيامبر وجود دارد، دانش دين‌را، تنها بايد از پيامبر و عترت او عليهم السلام گرفت.
 
ب: رواياتي، در انحصار مسير دانشهاي ديني:

در اين روايات، كه فقط به ذكر تعدادي از آنها بسنده كرده‌ام، چنين تصريح شده است كه: پيمودن هر مسيري براي كسب دانش دين، جز مسير خاندان رسالت، پيمودن مسيري باطل بوده و به مقصد نخواهد رسيد. و بديهي است كه دانش قرآني نيز، مصداقي از مصاديق دانش دين است، و مسيري جز خاندان نبوّت ندارد.
* امام محمّد باقر عليه‌السلام مي‌فرمايد: «هر علمي كه از اين خانه [يعني از خاندان رسالت عليهم السلام] بيرون نيامده باشد، باطل است
4 ».
* و نيز مي‌فرمايد: «آگاه باشيد! نزد هيچ‌يك از مردم، حقّ و درستي نيست،  مگر آنچه از ما اهل‌بيت گرفته باشند. و هيچ‌يك از مردم قضاوت به‌حق و عدل نمي‌كنند، مگر اينكه كليد اين قضاوت و باب آن، و آغاز و روش‌هاي آن، اميرالمؤمنين عليّ‌بن ابيطالب عليه‌السلام است. و در آنجا كه اموري بر آنان مشتبه مي‌شود، اگر خطا كنند، خطا از سوي خودِ آنان است، و اگر به راه درست روند، آن درستي، از علي‌بن ابيطالب عليه‌السلام است
5 ».
* و در جاي ديگر خطاب به "سلمةبن كهيل" و "حكم‌بن عتيبه" مي‌فرمايد:‌ «به شرق و غرب عالم برويد! هيچ دانش صحيحي را نمي‌يابيد مگر آنچه كه از نزد ما اهل بيت خارج شده باشد
6 ».
* امام جعفر صادق عليه‌السلام مي‌فرمايد: «آگاه باشيد! شرّ است براي شما سخني بگوييد كه از ما نشنيده باشيد
7 ».
* ابوبصير مي‌گويد: «از امام محمّد باقر عليه‌السلام پرسيدم: آيا شهادت زنازاده پذيرفته مي‌شود؟ فرمود: نه. گفتم: حكَم‌بن عتيبه گمان مي‌كند كه پذيرفته مي‌شود. فرمود: خداوندا، گناه حكم‌را نيامرز. خداوند به حَكَم نفرموده: "اِنَّه لَذكْرٌ لَكَ و لِقَومِكَ ـ همانا آن [قرآن] ذكري است براي تو و براي قومت". هرآينه حكَم به راست برود يا به چپ، به‌خدا سوگند، دانشي به دست نمي‌آيد، مگر از اهل بيتي كه جبرئيل عليه‌السلام بر آنان فرود آمده است
8 ».
در تمام اين روايات، بر بي‌خبري همگان، نسبت به دانش ديني و الهي، و نيز بر نادرستي آنچه كه با عنوان دانش ديني، از غير مسير تعيين شدة آن، به‌دست آورده و مي‌آورند، تأكيد شده است.

 ج: روايات اختصاصي در انحصار مسير دانش قرآني:

اين روايات، به‌طور خاص، مسير به‌دست‌آوردن دانش‌هاي قرآني اعمّ از تفسير و غير آن را براي امّت اسلام تعيين كرده، و مراجعه به عترت پيامبر اكرم عليهم السلام را تنها راه براي كسب دانش‌هاي مذكور، معرّفي فرموده‌اند.
* امام جعفر صادق عليه‌السلام مي‌فرمايد:
«پيامبر خدا صلي‌الله عليه و آله و سلم، ابوذر و سلمان و مقداد را خواست، و از ايشان پرسيد: آيا شرايع اسلام و شروط آنرا مي‌دانيد؟ گفتند: آنچه خدا و رسولش به ما آموخته‌اند مي‌دانيم. فرمود: ... پس هركس با نياموختن از من، و نشنيدن از من، نسبت به علمي از قرآن بينشي نداشت، بر او باد كه به عليّ‌بن ابيطالب مراجعه كند. همانا او هرآنچه را كه من مي‌دانم مي‌داند. او ظاهر و باطن قرآن، و محكم و متشابهش را مي‌داند. و بر تأويل قرآن مي‌جنگد همانگونه كه من بر تنزيلش جنگيدم...9».
* امام حسين عليه‌السلام در فرازي از يك خطبه مي‌فرمايد:
«... ما "حزب غالب" خداييم، و عترت پيامبر اوئيم كه از همه‌كس [به پيامبر خدا] نزديك‌تريم. و يكي از دو ثقل هستيم كه پيامبر خدا صلي‌الله عليه و آله و سلم، ما را پس از قرآن ثقل دوم قرار داد. قرآني كه تفصيل همه چيز در آن است. نه در آينده باطل در او راه دارد و نه در گذشته راه داشته است. در تفسير قرآن به ما تكيه مي‌شود. و در تأويل آن به ظنّ و گمان عمل نمي‌كنيم، بلكه حقايق آن را پيروي مي‌كنيم. پس، از ما اطاعت كنيد كه اطاعت ما واجب است. زيرا به اطاعت خدا و رسول مقرون است. [آنجا كه] خداوند مي‌فرمايد: "اَطيعُوا اللهَ و اَطيعُوا الرَّسولَ و اُولِي الأَمرِ مِنكُم فَإِنْ تَنازَعْتُم في شيءٍ فَرُدّوهُ اِلَی اللهِ وَ الرَّسولِ" ...10» .
* پيامبر اكرم صلي‌الله عليه و آله و سلم مي‌فرمايد:
«... خداوند عز و جل قرآن را بر من فرو فرستاد. همان قرآني كه اگر كسي با آن مخالفت كند، گمراه شود، و هركس علم و دانش آن را از غير علي عليه‌السلام بگيرد، هلاك گردد...11».
* اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام فرمود:
«از خدا بترسيد! و به آنچه نمي‌دانيد به مردم فتوا ندهيد! كساني كه نزد آن حضرت حاضر بودند گفتند: پس با آنچه كه در قرآن به ما خبر داده شده چه كنيم؟ فرمود: در بارة آنچه كه در قرآن است، از علماي آل محمّد عليهم السلام پرسيده مي‌شود
12 ».
* امام محمّد باقر عليه‌السلام مي‌فرمايد:
«تفسير قرآن بر هفت وجه است. بعضي از وجوه آن به انجام رسيده و برخي ديگر هنوز زمانش فرا نرسيده است. اين وجوه را امامان عليهم السلام مي‌دانند
13 ».
* و نيز مي‌فرمايد:
«... در قرآن براي مردم مثلهايي زده شده ولي پيامبرصلي‌الله عليه و آله و سلم و ما را مورد خطاب قرار داده است. پس هيچكس غير از ما، آنها را نمي‌داند
14 ».
* و نيز پس از آنكه از قتاده [كه خود را مفسّر قرآن مي‌دانست]، چند پرسش قرآني فرمود و او در پاسخش در ماند، خطاب به وي ‌فرمود:
«... واي بر تو اي قتاده، اگر قرآن را از پيش خود تفسير كرده‌اي، همانا هلاك [و گمراه] شده‌اي و [ديگران را نيز] هلاك [و گمراه] نموده‌اي. و اگر تفسير قرآن را از ديگران گرفته‌اي، همانا هلاك گشته و [مردم] را هلاك كرده‌اي... واي بر تو اي قتاده، قرآن را تنها و تنها كسي مي‌داند، كه با آن مورد خطاب قرار گرفته است. [يعني پيامبر و امام] ».
بر اساس سه دسته روايتي كه گذشت
15 ، هيچ راهي براي گرفتن دانشهاي الهي، اعم از ديني و قرآني، جز پيامبر و خاندان آن حضرت عليهم السلام، وجود ندارد.

 پي‌نوشت:

1 ـ تفسير قمي، ج1، ص68: «قال رسول‌الله صلي‌الله عليه و آله و سلم: انا مدينة العلم و عليٌّ بابها. و لاتدخلوا المدينةَ الاّ من بابها». و در برخي روايات چنين آمده: «و به شهر وارد نتوانيد شد مگر از دروازة آن».

2 ـ كافي، ج2، ص238، ح27: «... قال رسول‌الله صلي‌الله عليه و آله و سلم: .. و كذب من زعم انّه يدخل المدينه، لا من قبل الباب».

3 ـ از فرمايشات خاندان رسالت عليهم السلام اين نكته به‌خوبي آشكار است كه آن بزرگواران، در همة رشته‌هاي علمي، دانشي بي‌كران داشته، و از سرچشمة علم الهي، سيراب گشته‌اند. و شهر علم‌بودن پيامبر صلي‌الله عليه و آله و سلم در باور ما اختصاص به دانش ويژه‌اي ندارد، و همة دانش‌ها را در بر مي‌گيرد.

4 ـ مستدرك الوسائل، ج17، ص309، ح9: «عن ابي‌جعفر الباقرعليه‌السلام قال: كلّ شيء لم يخرج من هذا البيت، فهو باطل».

5 ـ مستدرك الوسائل، ج17، ص283، ح53: «... عن ابي‌جعفر محمّدبن علي عليه‌السلام قال: اما، انّه ليس عند احد من النّاس حقّ و لا صواب، الا شيء اخذوه منّا اهل البيت. و لا احد من الّناس، يقضي بحقّ و لا عدل، الاّ و مفتاح ذلك القضاء و بابه و اوّله و سننه اميرالمؤمنين عليّ‌بن ابي‌طالب عليه‌السلام. فإذااشتبهت عليهم الأمور، كان الخطأ من قبلهم اذا اخطؤوا و الصّواب من قبل عليّ‌بن ابي‌طالب عليه‌السلام اذا اصابوا».

6 ـ وسائل الشّيعه، ج27، ص69، ح22: «... قال ابوجعفرعليه‌السلام:... شرّقا، و غربّا، فلاتجدان علماً صحيحاً الاّ شيئاً خرج من عندنا اهل البيت».

7 ـ وسائل الشّيعه، ج27، ص70، ح25: «... قال ابوعبدالله عليه‌السلام ـ في حديث ـ : اما، انّه شر عليكم ان‌تقولوا بشيءٍ مالم تسمعوه منّآ».

8 ـكافي، ج1، ص400، ح5: «عن ابي‌بصير قال: سألت اباجعفرعليه‌السلام عن شهادة ولد الزّنا تجوز؟ فقال: لا. فقلت: انّ الحكم‌بن عتيبة يزعم انّها تجوز. فقال: اللهمّ لاتغفر ذنبه. ما قال الله للحكم: “انّه لذكر لك و لقومك”. فليذهب الحكم يمينا و شمالا، فوالله لايؤخذ العلم الاّ من اهل بيت نزل عليهم جبرئيل عليه‌السلام».

9 ـ بحارالأنوار، ج22، ص315، ح1: «... دعا رسول‌الله صلي‌الله عليه و آله و سلم اباذر و سلمان و المقداد، فقال لهم: هل تعرفون شرائع الإسلام و شروطه؟ قالوا: نعرف ما عرّفناالله و رسوله. فقال: ... فمن عّمي عليه من علمه شيء لم‌يكن علّمه منّي، و لاسمعه، فعليه بِعَليّ‌بن ابي‌طالب عليه‌السلام. فإنّه قد علِم كما قد علمته، ظاهره و باطنه و محكمه و متشابهه. و هو يقاتل علي تأويله كما قاتلت علي تنزيله...».

10 ـ وسائل الشّيعه، ج27، ص195، ح45: «... نحن حزب الله الغالبون، و عترة نبيّه الأقربون، و احد الثقلين اللذين جعلنا رسول اللهصلي‌الله عليه و آله و سلم ثاني كتاب الله، فيه تفصيل لكلّ شيءٍ لا يأتيهِ الباطلُ من بينِ يديهِ و لا مِن خلفِه. و المُعَوَّلُ علينا في تفسيرِهِ لا نَتَظَنّي تَأويلَه بل نَتَّبِع حقائِقَه، فأطيعونا فإنَّ طاعَتنا مَفروضةٌ إذ كانت بِطاعَةِ الله و رسولِه مَقرونَةٌ. قال الله: اطيعوا الله و اطيعوا الرّسول و اولي الأمر منكم فإن تنازعتم في شيء فردّوه الي الله و الرّسول...».

11 ـ بحارالأنوار، ج38، ص94، ح10: «... إنّ الله عز و جل أنزلَ عليَّ القرآنَ، و هو الّذي مَن خالفَهُ ضلَّ و مَنِ ابتَغي علمَه عندَ غيرِ عليٍّ هلكَ...».

12 ـ وسائل الشّيعه، ج27، ص186، ح27: «... عن عليٍّ عليه‌السلام قال: إتّقوُا اللهَ و لا تُفتُوا النّاسَ بِما لا تعلَمون -إلي أن قال:- قالوا: فما نَصنَعُ بِما قد خُبِرنا بِه في المُصحفِ؟ فقالَ: يُسأَلُ عن ذلكَ عُلماءُ آلِ محمّدٍعليهم السلام».

13 ـ وسائل الشّيعه، ج27، ص197، ح50: «... عن أبي‌جعفر عليه‌السلام قال: تفسيرُ القرآنِ علي سَبعَةِ أَوْجَهٍ: منه ما كان، و منه ما لم يكن؛ تَعرفُهُ الأئمّةُعليهم السلام».

14 ـ بحارالأنوار، ج51، ص49، ح20: «... سألت أباجعفرعليه‌السلام... و القرآنُ ضُرِبَ فيهِ الأمثالُ لِلنّاسِ و خاطَبَ نبيَّهصلي‌الله عليه و آله و سلم بِه و نحنُ، فليسَ يَعلَمُه غيرُنا».

15 ـ بحارالأنورا، ج24، ص237، ح6.: «... فقال أبوجعفرعليه السلام: ويحكَ يا قُتادة إن كنتَ إنَّما فَسَّرتَ القرآنَ مِن تِلقاءِ نفسكَ فقد هَلَكتَ و أهلَكتَ، و إن كنتَ قد أخَذتَه مِن الرِّجالِ فقد هَلَكتَ و أهلَكتَ... ويحكَ يا قُتادة إنّما يَعرفُ القرآنَ مَن خوطِبَ بِه».
و از نكات جالب توجّه اين است كه اين قتاده كه نص صريح امام عليه‌السلام متوجّه اوست، همان كسي است كه مفسّران ما فراوان از او نقل كرده و به نظرات او استناد مي‌كنند!

16 ـ حديث "انا مدينة العلم" و رواياتي كه به‌طور عموم، گرفتن هر علمي از علوم ديني و الهي را از هر مسيري محال مي‌دانند، و رواياتي كه تفسير و علوم قرآني را در عترت پيامبر منحصر مي‌كنند.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نگارش در تاريخ دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, توسط پوریا |

اسلایدر